زندگی ماهی سیاه کوچولو

The Little Black Fish
زندگی ماهی سیاه کوچولو

مرگ خیلی آسان می تواند الان به سراغ من بیاید. اما من می توانم زندگی کنم، نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ رو به رو شدم که می شوم، مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد ... (صمد بهرنگی - نویسنده ی داستان ماهی سیاه کوچولو)
________________________________
« اگر پزشک هستی دیگر متعلق به خود نیستی، اگر متعلق به خودت هستی دیگر پزشک نیستی - دکتر محمد قریب »

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۸ اسفند ۹۷، ۲۲:۳۳ - جانی
    همممم

یکشنبه هجدهم آبانماه 1393

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۵۲ ق.ظ
سلام و صبح همگی بخیر

ساعت 10:21 پانزده دقیقه دین و زندگی تمام شد 

 ساعت 12:23 یک ساعت و نیم زیست شناسی تمام شد 

 ساعت 14:31 یک ساعت و نیم زیست شناسی تمام شد 

 همین الان یه پیامک خوندم بامزه بود گفتم بذارم شما هم استفاده کنید

سالها پیش در یکی از مدارس، پسربچه ای به نام فری همیشه با لباسهای چرک در مدرسه حاضر میشد هیچکدام از معلمان او رادوست نداشتند

روزی خانم احمدی مادرش را به مدرسه خواند و درباره وضعیت پسرش با وی صحبت کرد اما مادر بجای اصلاح فرزندش تصمیم گرفت که به شهر دیگری مهاجرت کند

بیست سال بعد خانم احمدی بعلت ناراحتی قلبی دربیمارستان بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت، عمل خوب بود، هنگام به هوش آمدن، دکترجوان رعنایی را در مقابل خود دید که به وی لبخند میزد میخواست از وی تشکرکند اما بعلت تأثیر داروهای بیهوشی توان حرف زدن نداشت با دست به طرف دکتر اشاره میکرد و لبان خود را به حرکت در می آورد انگار دارد تشکر میکند اما رنگ صورتش در حال تغییر بود کم کم صورتش در حال کبود شدن بود تا اینکه با کمال ناباوری در مقابل دکتر جان باخت

دکتر ناباورانه و با تعجب ایستاده بود که چه اتفاقی افتاده است ، وقتی به عقب برگشت فری نظافتچی بیمارستان را دید که دوشاخه دستگاه کنترل بیماران قلبی را درآورده وشارژر گوشی خود را به جای آن زده است

نکنه یه موقع فکر کردین فری دکتر شده و از این حرفا ، نه بابا اون الاغ رو چه به این حرفا !

 ساعت 15:47 یک ساعت ریاضی تمام شد 

 ساعت 17:54 یک ساعت فیزیک تمام شد 

 ساعت 19:27 یک ساعت ادبیات تمام شد 

 ساعت 21:29 نیم ساعت زبان تمام شد 

 ساعت 22:23 نیم ساعت دین و زندگی تمام شد 

 

  • ماهی سیاه کوچولو

نظرات  (۳)

سلام دکی خوبی؟
من که گفتم فری دکتر شده؟ مثل این فیلم ترکیه ای بود یه دکتر زنان میبینه بچه ناقص چند ثانیه نفسش میگیره ولی باز زنده میمونه و بعد چند سال بچه همین متخصص زنان سرطان میگیره اون بچه دکتر شده و جون بچه دکتر نجات میده

پاسخ:
پاسخ:
سلام دکتر عزیز خودمون

آره منم میخوندم گفتم عجب داستان پندآموزیه
سلام.منم کنکوریم...واسه94
البته مدرسه هم میرم...به نظرتون چیکار کنم برسم........راستی
من تاحالا به دلیل مشکلات خونوادگی...نتونستم درس بخونم...هیچی....به نظرت اگه الان باجون و دلم بخونم...حاضرم روزی12...روزای مدرسه8 بخونم....به نظرت میرسم....
خاهش میکنم ج بده........منم پزشکی میخام
یه جورایی زندگیم یه طوریه که اگه پزشکی نیارم نمیتونم دیگه ادامه تحصیل بدم....
خودم عاشق پزشکی هستم...پدرم قسم خورده اگه پزشکی نیاری از دانشگاه خبری نیست....
من همه زندگیمو از دست میدم..اگه نرم دانشگاه اگه پزشکی قبول نشم...
خداهم همیشه پشتمه...
این تابستون باپدرم یه اتاق ساختیم تا من الان بتونم درس بخونم..الان کار اتاقه تمومه..و میتونم یه جا واسه خودم داشته باشم...
به نظرتون میتونم قبول بشم....با این شرایط.درضمن..من عاشق کتابامم..اصلا به زور نمیخونم....
پاسخ:
پاسخ:
سلام دوست عزیز
بنظر من خیلی مهمه که یه اتاق مجزا داشته باشی چون خودم اینجوری هستم که بیرون اتاق اصلا تمرکز ندارم برای درس خوندن و باید جای آرومی باشم
خیلی خوبه که با اشتیاق درس میخونید ، پیشنهاد میکنم یه سر به وبلاگ امیر بزنید که الان داره پزشکی میخونه ، اونجا برنامه مخصوص برای فارغ التحصیلا و محصل ها نوشته که خودش اجرا میکرده.منم دارم از روی همون میخونم
http://2parallellines.blogfa.com
اصلا کاری نشد نداره ایشالله با تلاش به هدفت میرسی.فقط دو نکته
اول اینکه تا میتونی حواشی اطرافتو کم کن و اصل زندگیت درسا باشه
دوم اصلا به این فکر نکن که بابام گفته پزشکی قبول نشم نباید دانشگاه برم ، قبول میشی میری
موفق باشی دوست عزیز
آفرین عالی.
صبح چندبیداری؟

پاسخ:
پاسخ:
ممنون دکتر
راستشو بخوای هر وقتی بشه مثلا دیشب سه و نیم خوابیدم ساعت گذاشتم نه پاشم ولی خاموش کردم ده پاشدم