زندگی ماهی سیاه کوچولو

The Little Black Fish
زندگی ماهی سیاه کوچولو

مرگ خیلی آسان می تواند الان به سراغ من بیاید. اما من می توانم زندگی کنم، نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ رو به رو شدم که می شوم، مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد ... (صمد بهرنگی - نویسنده ی داستان ماهی سیاه کوچولو)
________________________________
« اگر پزشک هستی دیگر متعلق به خود نیستی، اگر متعلق به خودت هستی دیگر پزشک نیستی - دکتر محمد قریب »

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۸ اسفند ۹۷، ۲۲:۳۳ - جانی
    همممم

بازی والیبال

دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۱، ۰۳:۱۳ ب.ظ
امروز اومدم یکم بازی والیبال از تلویزیون نگاه کنم بازی بین شهرداری تبریز و باریج اسانس کاشان تو زمین شهرداری بود.بیشتر از اینکه لذت ببرم حالم گرفته شد.اصلا قبل این بازی یه جوره دیگه در مورد تبریزی ها فکر میکردم.

 

آخر بازی که یکم اختلاف افتاده بود و شهرداری برده بود شعار میدادن که مصطفی باید برقصه ، مصطفی باید برقصه.خب یعنی چی؟ یکم ادب واقعا خوب چیزیه

تازه این شعار یعنی نهایت ادبشون بود.وقتی برده بودن که میگفتن : آره ، آره ، کاشان شده ... (دیگه همه میدونن چی بوده)

خلاصه برای این تماشاچی ها واقعا متاسفم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی