پست شماره 123
خیلی خوب بود این چند سال که وبلاگنویسی میکردم ولی خیلی بهتر از اون این بود که الان میتونستم حداقلش سال سوم پزشکی باشم.
وبلاگو باز میذارم شاید یه وقتی بخوام خاطراتو مرور کنم.البته باید دفتر خاطراتم که الان داره خاک میخوره رو دیگه بیارم رو میز
دیگه پست آخره هر چی دارم بنویسم ، چند روز پیش یه فیلم نشون میداد که یه بچه ی سرطانی برای خدا نامه مینوشت و روی پاکتی که به مامور پست میداد آدرسو خدا مینوشت وقتی مامور جدید اومد کلا زندگیش با این نامه ها که بازشون میکرد و میخوند تغییر کرد ، خیلی فیلم خوبی بود دوست داشتین نگاش کنید.خاطره نوشتن هم یه جورایی مثل همینه
تو این چند سال بعضی ها رو دیدم که وبلاگ زدن ، پزشکی قبول شدن و رفتن دنبال هدفشون و همینطور خیلی ها رو دیدم که بدون وبلاگ بودن و اونا هم موفق شدن پزشکی قبول بشن.
همون بهتر که وبلاگ نداشته باشی ولی پزشکی رو داشته باشی
هدف خیلی نزدیکه بشرطه اینکه خودمون دورش نکنیم ، همین وبلاگ به این ساده ای خیلی ذهن آدمو مشغول میکنه.ذهن یه داوطلب کنکور که میخواد پزشکی سراسری قبول بشه فقط باید کنکور باشه و درسهاش
امیدوارم همه به اهدافشون تو زندگی برسن
من دیگه اینجا نمیام و بخاطر اینکه نظرها رو هم نخوام بیام بخونم ، نظرات همه ی پست ها رو غیر فعال کردم
هر کسی هم این پستو میخونه بهش میگم که یه آدم موفق فقط یه هدف باید داشته باشه وقتی یه هدف رو به دو یا چند هدف تبدیل کنید به همون میزان جلوی موفقیتتون گرفته می شه و نمیتونید تو هیچکدومشون به بهترین جا برسید
برای دوست خیلی عزیزم سینا که از همون روز اول این وبلاگ با هم دوست شدیم و چند سال از طریق همین وبلاگ ها با هم در ارتباط بودیم آرزوی موفقیت میکنم.شرمنده که دیگه نیومدم وبلاگت برای خداحافظی.از همینجا اختصاصی خداحافظ
اگه شهریور 94 ، پزشکی قبول شدم که ایشالله میام فقط یه پست میذارم و میگم چیکار کردم و تمام.در غیر این صورت از همین الان خداحافظ همگی
- ۹۳/۰۸/۲۲