دنیای وارونه
امروز یه نفر برام تعریف میکرد که در گذشته چجوری درس میخوندن و امکان پیشرفت براشون وجود نداشته.
مثلا میگفت تو مدرسه باید دفترهای جدا برای درسهای مختلف تهیه میکردیم ولی خانواده با اینکه وضعیت خوبی داشتن و مدام مهمانی و ... میدادن ولی بچه ها رو تشویق نمیکردن که درس بخونن و برای این بنده ی خدا هم حتی یه دفتر نمیگرفتن تا برای مدرسه ازش استفاده کنه.
خودش میگفت چون دوست داشتم دفتر داشته باشم میرفتم کاغذهای بسته های سیمان که برای ساختمان استفاده میکردن رو میبریدم و اندازه یه دفتر مرتبشون میکردم و برای خودم اینجوری دفتر می ساختم و ازش استفاده می کردم ...
وقتی این چیزها رو میگفت داشتم تعجب میکردم که واقعا این چنین خانواده هایی هم وجود داشتن و اینکه عجب روزگاری بوده اون زمان و عجیبتر از اون الان عجب روزگاری شده. الان خانواده ها حاضرن هر چی دارن حتی از غذاشون کم کنن ولی برای بچشون کم نذارن تا اون به درسش برسه و برای خودش کسی بشه ، اون وقت بچه ها به هر چیزی دارن فکر میکنن و براش تلاش میکنن غیر از درس خوندن
- ۹۳/۱۱/۲۰
ا ببخشید اقاااااااااای دکتر!!!!!!!!!!!!!!!!!
خوبی؟ ترازات در چ حاالن.......؟ ؟؟؟؟؟؟خب درس میخونی ک؟؟؟؟؟؟
منو ک یادت نرفتس؟؟؟؟؟؟؟؟
رفتم یه وبلاگ دیگه اشتباهه واست کامنت گذاشتم!!!!!!!!!!!!خو اسم اونم ماهی سیاه کوچولو بود!!!!! البته مطالبشم همه بچه گانه بوداااااااا!!!!!!!از اونجا بود ک متوجه شدم!!
خو از بس دانشجویه بدبختو ازش کار میکشن!! اصلا منو چه به ترجمه؟؟؟اونم متن علمی؟؟؟urinary tract!!!!!!!
حیف ک نگران خدشه دار شدن وجهه ام بیشه استادم !!!!!!!!!!!وگرنه ترجمه نمیکردم!!!!!
چقد حرف زدم!!!!!!!